مقاله حاضر به بررسی جایگاه مکتب انگلیسی روابط بینالملل در گفتمان رایج این رشته علمی میپردازد و هدف اصلی آن بررسی این مطلب است که آیا این مکتب تحولی پارادایمی در دیسیپلین روابط بینالملل به شمار میرود یا خیر؟ جهت پاسخ به این پرسش در ابتدا بحثی پیرامون خاستگاه و علل پیدایش این مکتب صورت گرفته است. در این راستا چهار دوره تحول این مکتب بررسی شده است. در ادامه ماهیت و مؤلفههای اصلی آن و نیز گرایشهای عمده مکتب انگلیسی ذیل عناوین انسجامگرایی و تکثرگرایی بررسی گردیده است و تفاوتهای آنها ذکر شده است. همچنین تفاوت میان جامعه بینالملل، نظام بینالملل و جامعه جهانی که از عوامل اصلی روششناسی در این مکتب محسوب میشود، تعریف و از نظر مفهومی تفکیک شدهاند. پس از بحث در مورد ماهیت این مکتب، به جایگاه آن در روابط بینالملل پرداخته شده و آن را حد فاصل رویکردهای واقعگرا و آرمانگرا دانسته و مفاهیم اصلی آن مکتب (آنارشی، نظم، موازنه قوا و...) را در ارتباط با مفاهیم موجود و کلاسیک دیسیپلین روابط بینالملل مقایسه نمودیم. در ادامه جهت تبیین بهتر موضوع این مکتب با سازهانگاری و رویکرد نوکارکردگرایی مقایسه شده است. در نهایت نگارنده، مکتب انگلیسی را بر اساس مؤلفههای آن رهیافتی تاریخی و نهادی در روابط بینالملل میداند که از رئالیسم و مفاهیم اولیه آن آغاز میگردد و در نهایت به تلطیف برخی از مفاهیم رئالیسم پرداخته و در جایگاهی میان رئالیسم کلاسیک و لیبرالیسم کلاسیک قرار میگیرد. با این توصیف و با توجه به عدم تغییر در گفتمان سنتی روابط بینالملل و عدم تغییر بنیادین در مفروضات هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی رویکرد غالب روابط بینالملل، نمیتوان ظهور این مکتب را به عنوان تحول پارادایمی در روابط بینالملل محسوب نمود بلکه باید این مکتب را در دنباله نظریات جریان غالب روابط بینالملل بررسی نمود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |