دوره 3، شماره 3 - ( پژوهشهاي سياسي جهان اسلام 1392 )                   جلد 3 شماره 3 صفحات 103-83 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


1- دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
2- دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز ، moh.sayad.plc@iauctb.ac.ir
چکیده:   (5642 مشاهده)

مروزه در اکثر نظریه های مرتبط با توسعه، رژیم های دموکراتیک، به عنوان یکی از ابزارها و شاخص های توسعه معرفی می شوند. در واقع رژیم های دموکراتیک به لحاظ نظری و به لحاظ عملی مهم ترین و مناسب ترین بستر را برای توسعه فراهم می کنند که رژیم های دیگر هرگز نمی توانند چنین نقشی را ایفا کنند. با نگاهی به رژیم های سیاسی حاکم در منطقه خاورمیانه مشخص می گردد که به جز تعداد معدودی از آن ها اکثر کشورهای منطفه خاورمیانه در مقایسه با مناطق دیگر، حتی در مقایسه با کشورهای اسلامی خارج از این منطقه مثل مالزی، از حیث توسعه و روند گذار به دموکراسی عقب مانده تلقی می شوند، حال آن که گروه های مخالف دولت ممکن است بتوانند راه را برای تحقق دموکراسی ایجاد کنند. با عنایت به این که بنیادگرایی اسلامی به عنوان مهم ترین جنبش سیاسی منطقه به فعالیت می پردازد؛ در این پژوهش با استفاده از روشی توصیفی-تبیینی این سوال مورد بررسی قرار می گیرد که: ساختارهای سیاسی فعلی و بنیادگرایی اسلامی چه تاثیری بر فرایند توسعه در منطقه خاورمیانه داشته و دارند؟ و در پاسخ به سوال فوق این فرضیه مورد آزمون قرار خواهد گرفت: رژیم های اقتدارگرای منطقه و بنیادگرایی اسلامی بدیل آن ها به دلیل ماهیت غیردموکراتیک خود مهم ترین مانع توسعه در میان کشورهای منطقه خاورمیانه می باشند. یافته های این پژوهش ضمن تائید فرضیه فوق گویای آن است که: جنبش بنیادگرای اسلامی که با دولت های اقتدارگرای منطقه در حال ستیز و مبارزه هستند به دلایل خاص خود با دموکراسی نیز مخالف هستند، ایده ها، اهداف و نهادهای سیاسی مورد نظر بنیادگرایان که آن را تحت عنوان حکومت مطلوب در جامعه تعقیب می کنند با تئوری ها و واقعیت های مربوط به دموکراسی انطباق ندارد.

متن کامل [PDF 924 kb]   (1163 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1392/3/12 | پذیرش: 1392/6/17 | انتشار: 1392/8/15

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.