دوره 11، شماره 4 - ( پژوهش های سیاسی جهان اسلام شماره زمستان 1400 )                   جلد 11 شماره 4 صفحات 98-77 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی،دانشگاه آزاد اسلامی ،واحد چالوس،چالوس،ایران
2- استادیار گروه علوم سیاسی ،دانشگاه آزاد اسلامی ،وا حد چالوس،،چالوس،ایران.(نویسنده مسئول) ، bm.daylamsalehi@iauc.ac
3- دانشیار گروه علوم سیاسی ،دانشگاه آزاد اسلامی ،وا حد چالوس،چالوس،ایران
چکیده:   (1216 مشاهده)
محمدعابدالجابری، همزمان دو پروژه بزرگ را در مطالعات پردامنه­ی خود پیش رو داشته است:
1- تلاش برای بازشناسی و بازسازی «عقل عربی- اسلامی»، 2- طرحی برای نوسازی آن در مسیر تجدد سیاسی. این هردو مستلزم نظریه­ا­ی منسجم درباره­ی دولت است که در ادبیات سیاسی «نظریه­ی دولت» نام گرفته است، نظریه­ای مربوط است به تبیین منشاء، ماهیت کارکرد و سازمان دولت یا قدرت سیاسی حاکمه. او در عین حال در دو کتاب مهمش به صورتی مستقیم با مضمون و مستلزمات چنین نظریه­ای روبرو بوده است. پژوهش پیش­رو این پرسش را مطرح کرده است که در «نظریه­ی دولت» جابری بین تبیین منشاء اجتماعی قدرت سیاسی و آرمان بازسازی دموکراتیک نظام سیاسی چه رابطه­ای وجود دارد؟ فرضیه­ی این تحقیق این است که میان تبیین جابری از منشاء و ماهیت قدرت سیاسی با طرح تجدد و بازسازی مورد نظر او همسازی منطقی وجود ندارد. این تحقیق با اسلوب توصیفی -تحلیلی و با رویکردی انتقادی و با بهره­گیری از مطالعات اسنادی صورت گرفته و نگارنده کوشیده است ناهمسازی یاد شده را نشان دهد. یافته تحقیق این است که نظریه­ی دولت جابری ظرفیت لازم برای ارایه­ی طرحی منطقی جهت نوسازی «عقل عربی-اسلامی» را ندارد. رهیافت تحقیق با توجه به مطالعات خود جابری جامعه شناسی تاریخی است که با نگرش جامعه­شناسی انتقادی صورت گرفته است.
متن کامل [PDF 702 kb]   (355 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1400/5/16 | پذیرش: 1400/8/17 | انتشار: 1400/10/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.