1- دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
چکیده: (4234 مشاهده)
پس از جنگ جهانی دوم آمریکا بهعنوان یک ابرقدرت وارد صحنه جهانی گردید. اگرچه آمریکا تجربیات اندکی در جنگ با کشورهای دیگر و روی کار آوردن دولتهای جدید در این کشورها داشت اما بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا با تغییر حکومت در آلمان و ژاپن عملاً وارد عرصه دولت ملتسازی میشود. تأسیس سازمان ملل در این دوران کمک چندانی به موضوع دولت ملتسازی نمیکند. استقرار فضای جنگ سرد و رقابت بین دو ابرقدرت مانع از اجرای درست دولت ملتسازی میگردد. با خروج از فضای جنگ سرد و رهایی اقوام متعدد از زیر یوغ شوروی و استقلال کشورهای از استعمار آزادشده بهویژه در آفریقا و آسیا و با شروع پارادایم جهانیشدن در اواخر قرن بیست و شروع دوران معاصر این فرصت را برای آمریکا فراهم آورد تا این بار علاوه بر دولت سازی توجه خود را به ملتسازی نیز بهویژه به کشورهای اسلامی معطوف دارد. در این دوران سیاست خارجی آمریکا تأکید بر تأسیس نهادهای ملتسازی در سازمان ملل یا در کنار آن دارد. حال این سؤال مطرح است که دولت ملتسازی در جهان اسلام چه جایگاهی در سیاست جهانی آمریکا دارد؟ از این منظر فرضیه ذیل مطرح میشود که با تغییر پارادایم از جنگ سرد به جهانیشدن، تغییرات دولت ملتسازی در جهان اسلام در سیاست جهانی آمریکا نسبت به گذشته مشاهده میشود. هدف از مطالعه پیش رو پاسخ به پرسشهای پژوهش و بررسی درستی یا نادرستی فرضیه مطرحشده به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و الکترونیکی است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1396/8/15 | پذیرش: 1396/1/13 | انتشار: 1397/1/21