نگرش قدسی به سیاست در اغلب برهههای تاریخ اندیشۀ سیاسی ایران رایج بوده است. این نگرش مشخصههایی دارد: خداباوری، اعتقاد به هماهنگی میان نظم سیاسی و نظم کیهانی، رابطۀ دین و سیاست و اعتقاد به فره ایزدی یا برخورداری از رهبری برگزیده. نگرش قدسی اندیشمندان به سیاست بر نگاه آنان در حوزۀ روابط خارجی تأثیرگذار است. در این مقاله، سعی میشود به این پرسش پاسخ داده شود که نگرش قدسی به سیاست چه ویژگیهایی داشته و چه تأثیری بر نگاه ایرانیان به حوزۀ روابط خارجی گذاشته است. منظور از ایرانیان در این نوشتار، اندیشمندان ایرانیاسلامی است. برای رسیدن به پاسخی درخور، اندیشۀ سه تن از اندیشمندان برجستۀ دورۀ اسلامی، یعنی فردوسی و خواجهنظامالملک و خواجهنصیرالدین طوسی بررسی میشود. دلیل انتخاب این سه اندیشمند، تأثیرگذاری عمیق آنها بر اندیشۀ سیاسی ایرانیاسلامی است. شاهنامۀ فردوسی، سیاستنامۀ خواجهنظامالملک و اخلاق ناصری خواجهنصیرالدین جامعۀ نمونۀ این پژوهش را شکل میدهند. این آثار بهروش تحلیل محتوای کیفی مطالعه شد و شاخصهای تعریفشده برای قدسیانگاری سیاست، در آنها بررسی گردید. فرضیۀ مقاله آن است که نگاه قدسی به سیاست باعث شکلگیری آموزۀ ثنویت (پیکار دائمی خیر و شر)، در روابط خارجی، در اندیشۀ اندیشمندان ایرانی شده است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |