دوره 9، شماره 2 - ( پژوهش های سیاسی جهان اسلام شماره تابستان 1398 )                   جلد 9 شماره 2 صفحات 52-27 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


استادیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی ، M52.Rajabi@Gmail.Com
چکیده:   (3121 مشاهده)
پس از حملات 11 سپتامبر 2001 میلادی در ایالات‌متحده آمریکا، این کشور به بهانۀ مبارزه با تروریسم و با کمک برخی هم‌پیمانان غربی و منطقه‌ای خود، به دو کشور افغانستان و عراق لشکرکشی کرده و آنها را به اشغال خویش درآورد. در عراق، با سقوط صدام و رژیم بعث گروه‌های مختلف حاضر در صحنۀ سیاسی این کشور تلاش کرده­اند تا با توجه به خلأ قدرت به وجودآمده، سهم بیشتری از قدرت را به خویش اختصاص دهند. در این میان، کُردها که همواره از منظر آمریکایی‌ها به‌عنوان گروهی میانه‌رو که می‌توانند به‌مانند ابزاری در جهت توازن سیاسی منطقه به کار گرفته شوند و در آیندۀ ژئوپلتیکی منطقه اثربخش باشند، با پشتیبانی این کشور از استقلال نسبی (فرافدرالی) برخوردار شدند. با خروج نیروهای آمریکا از عراق در سال 2011 میلادی و پس از آن، شکنندگی اولیه دولت مرکزی عراق در مواجهه با داعش، کُردها که از حمایت ویژ‌ۀ آمریکایی‌ها برخوردار شده بودند، فرصت بیشتری یافتند تا اقدامات جدی‌تری را در زمینۀ استقلال‌ کردستان صورت داده و همه‌پرسی استقلال را در سپتامبر 2017 میلادی در مناطق تحت هدایت خویش برگزار کنند. بر این اساس، پرسش اساسی مقاله پیش‌رو این است که «کردستان عراق در سیاست‌های منطقه‌ای ایالات محده آمریکا در غرب ‌آسیا از چه جایگاهی برخوردار است؟». فرضیۀ اصلی نیز این است که کردستان عراق در طول تاریخ در سیاست‌های ایالات‌متحده در غرب‌ آسیا همواره جنبه صرف ابزاری داشته و از آن به‌منظور ایجاد تغییرات ژئوپلتیکی مورد نظر در منطقه در راستای اجرای توطئه «خاورمیانه جدید»، تحدید نفوذ فزاینده منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی اسرائیل استفاده کرده است.
 
متن کامل [PDF 286 kb]   (6578 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1397/8/28 | پذیرش: 1397/11/23 | انتشار: 1398/6/26

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.