سیاست خارجی آمریکا در بحبوحه به وقوع پیوستن تحولات انقلابی عربی، در مسیری از ائتلاف تا یکجانبه گرایی رقم خورده است. اساساً اتخاذ این گونه استراتژی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، از یک سو، مبتنی برمعناسازی نرم در منطقه خاورمیانه در قالب حرکت های ائتلافی و چندجانبه از جمله بسط صلح، امنیت و هنجارهای اخلاقی جهان شمول رخ می دهد و از طرف دیگر یکجانبه گرایی است که پارادوکس دیالکتیک کنترل اذهان عمومی را به منظور تداوم منافع مادی و بسط هژمونی در رفتار خارجی این کشور آشکار ساخته است. بدین گونه ایالات متحده به منظور مدیریت بر تحولات انقلابی عربی نیز این رویکرد دیالکتیکی را اتخاذ نموده است. حال سوالی که مطرح
می شود این است که اساساً این سبک مدیریت بر تحولات کنونی منطقه خاورمیانه را می توان صرفا با تکیه بر منابع داخلی شکل دهنده به هویت این کشور تبیین نمود؟ مقاله به این نتیجه می رسد که در کنار توجه به منابع معنایی داخلی شکل دهنده به سیاست خارجی دولت آمریکا، بایستی به واکاوی رویه ها و کنش هایی پرداخت که لزوماً ملهم از منابع معنایی داخلی این کشور نیز نیستند. این پژوهش به لحاظ روشی از یک روش کیفی مبتنی بر تحلیل و توصیف و به لحاظ گردآوری اطلاعات از منابع استنادی (کتابخانه ای) و مجازی استفاده خواهد کرد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |