سیاست های بازارمحور و مشی اقتصادی لیبرال در ترکیه که تورگوت اوزال از دهه 1980 پی گیری کرد، طلیعه تحولات ساختاری متعددی در حوزه های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در کشور ترکیه بود. برداشت سازه انگارانه و فرهنگی از اسلام، گسترش و تقویت نقش آفرینی بورژوازی جامعه محور مسلمان و بالاخره هژمون شدن ایده های حزب اسلام گرای عدالت و توسعه در دهه اخیر، نمودهای بارز این تحولات ساختاری است. هدف مقاله برپایه پویایی و منطق تحولات ترکیه، در چارچوب رهیافت سازه انگاری طرح ریزی شده است. برای درک عمیق تر ریشه های تاریخی و فرهنگی و سیاسی ترکیه امروز، ابتدا رابطه دولت و جامعه در دوره های عثمانی و آتاتورک بررسی شده است. این مقاله تلاشی است برای نمایاندن برداشت گفتمانی و هویت محور و سازه گرا از اسلام، به مثابه عوامل اصلی نهادینگی نسبی دموکراسی در ترکیه. درواقع، پرسش اصلی مقاله این است که کدام برداشت از دین اسلام بوده که باعث استقرار و تثبیت نسبی دموکراسی در کشور ترکیه شده است؟ گفتنی است که اتفاقات این روزهای ترکیه (بهار 2013)، نیاز به بازاندیشی عمیق تر درباره این موضوع را بسیار ضروری کرده است. اعتراضی زیست محیطی که بر سر قطع درختان پارک گزی آغاز شد و به سرعت عنوان عظیم ترین جنبش اجتماعی دو دهه اخیر ترکیه را از آن خود کرد. مقاله حاضر این رویداد را نیز در ادامه منطق فرایند دمکراتیکی ترکیه می داند و در همین راستا تحلیل می کند. در این مقاله، از روش تحقیق کیفی استفاده شده و شیوه گردآوری اطلاعات نیز با استفاده از روش اسنادی (کتابخانه ای)، بوده است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |