گفتمان نظامی از دلالت های مرتبط به هم است که در چارچوب آن رویههای اجتماعی شکل میگیرد و تعامل «خود» و «دیگری» برساخته و واقعیت معنادار میشود. ساختارهای معنایی به تکوین هویتها و ترجیحات میپردازند. هویت یابی و جایابیشدن هویتها در هر نقطه، در هر نوع منظومه گفتمانی قرین شکلگیری مرزهای سیاسی است. مرزهای سیاسی موجب میشود که استقرار هویتها در فضای سیاسی در برابر غیریتهای رادیکال، معنا و مفهوم یابند. سوال پژوهش این است که فرایند معنادار شدن پدیده تروریسم از منظر بازیگر آمریکایی و ایرانی چگونه قابل تحلیل است؟ فرضیه پژوهش این است که در نگاه بازیگر آمریکایی و ایرانی به مفهوم تروریسم، رویههای گفتمانی در برساختن «خود» و «دیگری» و نوع نگاه به تروریسم نقش بسیار مهمی دارد. در واقع نوع نگاه به تروریسم، از منظر این دو بازیگر، نمود بارزی از مفصلبندی یک پدیده، با رویههای گفتمانی و براساس اسطورهها و آرمانهای هر یک از دو بازیگر در برساختن «دیگری» تروریسم است. آرمانهای هر یک از این دو بازیگر به عنوان نماد اسطورهای در هویت و گفتمان سیاست خارجی، از یک طرف میتواند هویت ملی و بازنمایی هویت و تفاوت را مهیا نماید و از دیگر سو خط مشیهای سیاست خارجی را هدایت نماید یا رویداد و پدیدهای چون تروریسم را بازنمایی نماید. در این پژوهش روش تحقیق براساس روش تحلیل گفتمان است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |