گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور ، khani630@yahoo.com
چکیده: (4046 مشاهده)
بحران داخلی سوریه که از سال 2011 شروعشده است، همچنان پیامدهای ویرانگر و غمانگیزی برای مردم این کشور دارد. علاوه بر این، درگیریها و خشونتهای سوریه به آواره شدن مردم، گسترش تروریسم و تشدید اختلافات سیاسی و فرقهای منجر شده و بدین ترتیب، بیثباتی فزایندهای را نیز در کل منطقه ایجاد کرده است. نکته قابلتأمل آن است که حدود نیمی از جمعیت سوریه به دلیل جنگ، ترک وطن کردهاند. با شروع بحرانِ پناهندگان، اروپا این بحران را یک مسئله صرفاً محدود به خاورمیانه دانست، اما پس از چندی با افزایش موج پناهندگان، دولتهای اروپایی بهناچار پذیرفتند که این مسئله نمیتواند منحصر به خاورمیانه یا دولتهای مرزی باقی بماند، لذا در تلاش برای به اشتراک گذاردن بار این مسئولیت و یافتن راهحلهای مشترک برای حل این بحران برآمدند. پرسش کنونی این است که چنین وضعیتی برای آوارگان و پناهجویان سوری در خاورمیانه و اروپا چگونه به وجود آمده است؟ در پاسخ، فرضیه مقاله با بهرهگیری از نظریه دیاسپورا، این رخداد را حاصل جابجایی سرزمینی میان دولتها و مهاجرتهای گسترده فرامرزی میداند که بنا به «الزامات سیاسی» و «اعمال خشونت ساختاری» توسط داعش صورت گرفته و پیامد محیط فراملی آن منجر به پراکندگی از هسته اصلی و رفتن اجباری به چند مکان مختلف میگردد. بدینسان با روش کیفی و تکنیک کتابخانهای به بحران سوریه به مؤلفههایی نظیر؛ نسلکشی، اسارت زنان، بردهداری و کنیز فروشی بهعنوان دلایل عمده این پراکندگی دستیافتهایم.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1396/7/13 | پذیرش: 1396/9/19 | انتشار: 1397/1/21