در این مقاله رویکرد سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده به احیای هویت اسلامی و رشد خودآگاهی و کنشگری جوامع اسلامی بهعنوان اصلیترین جایگزین محتمل برای نظم جهانی موجود، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در این راستا نویسندگان ابتدا بستر نظری مناسب را با استفاده از مبانی مکتب سازهانگاری اجتماعی و با تأکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری فراهم میکنند و سپس با تشریح وضعیت اسلام و مسلمانان آمریکا به آسیبشناسی و نقد سیاستگذاری داخلی این کشور میپردازند. در بخش بعدی مقاله، گرایشها و اهداف سیاست خارجی آمریکا در مورد احیای هویت اسلامی در خاورمیانه بررسی میشود. به باور نگارندگان مهمترین وجه راهبرد سیاستگذارانه ایالات متحده در قبال کشورهای اسلامی، مبارزه با آموزه اسلام سیاسی و جلوگیری از خودآگاهی ارزشی – هنجاری (فرهنگی) مسلمانان است؛ زیرا اسلام سیاسی مستقیماً فهم رایج از نقش خنثی و خاموش مذهب در سیاست و اخلاق را هدف قرار داده و برای شکل دادن و بنیانگذاری نظامی جدید در تضاد با جهانبینی مادی و سلطهگرای غربی تلاش میکند و همگرایی جهان اسلام را بهمنظور مقابله با سلطه فرهنگی و ارزشی غرب و احیای فرهنگ و ارزشهای دینی - توحیدی پی میگیرد. به این ترتیب، نویسندگان نتیجه میگیرند که رویکرد اساسی طبقه نخبگان حاکم در ایالات متحده برای تضمین نظام کنونی، تمامیتطلبی ارزشی - هنجاری و تلاش برای نادیده گرفتن و سرکوب هویت و هنجارهای اسلامی متعارض با مفاهیم شمایلشناسانهای مانند «شهروند» و «دولت - ملت» است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |