اخوانالمسلمین، بهعنوان یکی از قدیمیترین احزاب سیاسی-مذهبی درخاورمیانه، طی دو دهه گذشته توانسته است موفقیتهای سیاسی چشمگیری را در برخی از کشورها ازجمله درترکیه ومصر بدست آورد. مصر بهعنوان خاستگاه این حزب سیاسی، با برکناری دیکتاتوری نظامی درسال2010، به پایگاهی برای اعمال قدرت اخوانالمسلمین، پس از84سال مبارزه وفعالیت، تبدیل شد. پیروزی محمد مرسی، نامزد جماعت اخوانالمسلمین در انتخابات ریاست جمهوری مصر در سال2012وتشکیل دولت توسط تشکل متبوع وی، ده سال پس از پیروزی حزب عدالت وتوسعه درترکیه،اذهان را به چنان سمت وسویی سوق داد که جماعت اخوان المسلمین در اوج قدرت نمایی باحمایت مردم،اهداف مورد نظر و اعلامی خود را جامه عمل خواهد پوشانید اما تحولاتی سبب شد تا این حزب دارای سازماندهی و انسجام،طی مدت کوتاهی در مصر شکست بخورد و دولت برآمده ازآن،سقوط کند و بحرانی فراگیر،کشور مصر را در برگیرد. وقایع تابستان سال2013وسقوط دولت محمد مرسی درکمتر از یکسال و دستگیری سران و رهبران اخوان المسلمین-آنهم پس از84سال مبارزه خونین-که به وسیله اشتباهات جبران ناپذیر خودساخته،زمینه نارضایتی مردم و در نتیجه حضور ارتش را برای تسهیل سرنگونی خودفراهم آوردند، می تواند یک حادثه قابل تامل سیاسی در عصرحاضر،تلقی شود که تحلیلهای فراوانی را می طلبد. نگارنده در این تجزیه و تحلیل سعی بر آن خواهد داشت تا به بازشناسی علل شکستآفرین داخلی و خارجی اخوانالمسلمین در مصر بپردازد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |